معنی فارسی reordaining
B2تجدید عرض ارادت و تقدیم مقام به کسی به عنوان وزیر یا مقام مذهبی.
The act of appointing someone again to a religious office.
- VERB
example
معنی(example):
کلیسا در این آخر هفته چندین وزیر را دوباره منصوب میکند.
مثال:
The church is reordaining several ministers this weekend.
معنی(example):
پس از بررسی تصمیم خود توسط کمیته، آنها تصمیم گرفتند توافق اولیه را دوباره انجام دهند.
مثال:
After the committee reviewed their decision, they chose to reordain the original agreement.
معنی فارسی کلمه reordaining
:
تجدید عرض ارادت و تقدیم مقام به کسی به عنوان وزیر یا مقام مذهبی.