معنی فارسی repacifying

B1

فرایند آرام کردن دوباره، به معنای بازگرداندن آرامش به یک وضعیت.

The act of restoring calmness or peace to a situation.

example
معنی(example):

آنها با یک سازش وضعیت را دوباره آرام می‌کنند.

مثال:

They are repacifying the situation with a compromise.

معنی(example):

آرام کردن دوباره دوستش نیاز به زمان و درک داشت.

مثال:

Repacifying her friend took time and understanding.

معنی فارسی کلمه repacifying

: معنی repacifying به فارسی

فرایند آرام کردن دوباره، به معنای بازگرداندن آرامش به یک وضعیت.