معنی فارسی repandly
B1به معنای به طور دوباره یا به حالت قبلی است.
In a manner that brings something back to its previous state.
- ADVERB
example
معنی(example):
پارچه بعد از شستشو به طور دوباره کشیده شد.
مثال:
The fabric repandly stretched after being washed.
معنی(example):
موی او بعد از کوتاهی دوباره رشد کرد.
مثال:
Her hair repandly grew back after the haircut.
معنی فارسی کلمه repandly
:
به معنای به طور دوباره یا به حالت قبلی است.