معنی فارسی repavement

B1

عمل یا فرآیند دوباره آسفالت کردن، به معنای بازسازی و طراحی یک سطح آسفالت شده.

The act or process of resurfacing with asphalt.

example
معنی(example):

دوباره آسفالت کردن بزرگراه باعث بهبود جریان ترافیک شد.

مثال:

The repavement of the highway improved traffic flow.

معنی(example):

پروژه دوباره آسفالت کردن زودتر از موعد مقرر به اتمام رسید.

مثال:

The repavement project was completed ahead of schedule.

معنی فارسی کلمه repavement

: معنی repavement به فارسی

عمل یا فرآیند دوباره آسفالت کردن، به معنای بازسازی و طراحی یک سطح آسفالت شده.