معنی فارسی repellently

B1

به طرز دوری کننده یا آزاردهنده.

In a manner that causes repulsion.

example
معنی(example):

حشره به طرز آزاردهنده‌ای از خطر دور شد.

مثال:

The insect moved repellently away from the danger.

معنی(example):

او به طرز آزاردهنده‌ای عمل کرد و دیگران از او دور شدند.

مثال:

He acted repellently, making others steer clear of him.

معنی فارسی کلمه repellently

: معنی repellently به فارسی

به طرز دوری کننده یا آزاردهنده.