معنی فارسی reperplex
B1دوباره گیج کردن یا ایجاد سردرگمی در مورد یک موضوع.
To confuse or bewilder again regarding a subject.
- VERB
example
معنی(example):
سوال غیرمنتظره به نظر میرسید که تماشاگران را دوباره گیج کرده است.
مثال:
The unexpected question seemed to reperplex the audience.
معنی(example):
او مجبور شد تا دوباره دستورالعملهای پیچیده را مدیریت کند.
مثال:
He had to manage to reperplex the complicated instructions.
معنی فارسی کلمه reperplex
:
دوباره گیج کردن یا ایجاد سردرگمی در مورد یک موضوع.