معنی فارسی repiquing

B1

عمل دوباره برانگیختن احساسات یا توجه.

The act of stimulating or reviving interest or feelings.

verb
معنی(verb):

To score a repique against.

example
معنی(example):

دوباره برانگیختن توجه حضار برای یک ارائه خوب کلیدی است.

مثال:

Repiquing the audience's attention is key for a good presentation.

معنی(example):

هنرمند بر روی دوباره برانگیختن احساسات بینندگان تمرکز کرد.

مثال:

The artist focused on repiquing the emotions of the viewers.

معنی فارسی کلمه repiquing

: معنی repiquing به فارسی

عمل دوباره برانگیختن احساسات یا توجه.