معنی فارسی replantable
B1به گیاهانی اطلاق میشود که میتوان آنها را دوباره کاشت.
Describes plants that can be transplanted to different areas.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این گیاهان قابل کاشت دوباره در مکانهای مختلف هستند.
مثال:
These plants are replantable in different locations.
معنی(example):
او ترجیح میدهد از گونههای قابل کاشت دوباره برای باغ خود استفاده کند.
مثال:
He prefers using replantable species for his garden.
معنی فارسی کلمه replantable
:
به گیاهانی اطلاق میشود که میتوان آنها را دوباره کاشت.