معنی فارسی replanting
B1عمل کاشت مجدد گیاهان و درختان به منظور بازگرداندن تنوع زیستی و سلامت زیستگاه.
The process of planting plants again, especially trees, to restore biodiversity and habitat health.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To plant again, especially to plant in a different place, using different plants, or in a different design.
noun
معنی(noun):
The planting of new plants to replace those that have been harvested
example
معنی(example):
درخت کاری مجدد برای بازسازی جنگل حیاتی است.
مثال:
Replanting trees is vital for forest regeneration.
معنی(example):
ما قصد داریم تمام ناحیه را با گونه‌های بومی دوباره بکاریم.
مثال:
We're planning on replanting the entire area with native species.
معنی فارسی کلمه replanting
:
عمل کاشت مجدد گیاهان و درختان به منظور بازگرداندن تنوع زیستی و سلامت زیستگاه.
