معنی فارسی repostponed
B1repostponed، رویداد یا جلسهای که به تعویق افتاده بود، دوباره به تعویق افتاده است.
Having been postponed again after an initial postponement.
- VERB
example
معنی(example):
بازی به دلیل وضعیت بد آب و هوا دوباره به تعویق افتاد.
مثال:
The game was repostponed because of bad weather.
معنی(example):
آنها سفرشان را تا ماه آینده دوباره به تعویق انداختهاند.
مثال:
They have repostponed their trip until next month.
معنی فارسی کلمه repostponed
:
repostponed، رویداد یا جلسهای که به تعویق افتاده بود، دوباره به تعویق افتاده است.