معنی فارسی repound

B1

عمل کوبیدن یا فشردن مجدد یک ماده، به ویژه در فرآیندهای ساخت.

To pound or compress something again, especially in manufacturing processes.

example
معنی(example):

آهنگر مجبور بود تا فلز را دوباره بکوبد تا آن را شکل بدهد.

مثال:

The blacksmith had to repound the metal to reshape it.

معنی(example):

پس از خشک شدن گل، او نیاز داشت تا آن را دوباره بکوبد تا مواد را دوباره نرم کند.

مثال:

After the clay dried, she needed to repound it to soften the material again.

معنی فارسی کلمه repound

: معنی repound به فارسی

عمل کوبیدن یا فشردن مجدد یک ماده، به ویژه در فرآیندهای ساخت.