معنی فارسی repraised

B1

دوباره مورد ارزیابی یا نقد قرار دادن چیزی، به ویژه در مورد آثار هنری یا ادبی.

To evaluate or criticize something again.

example
معنی(example):

این فیلم بعد از انتشارش در پلتفورم‌های استریم توسط بسیاری از منتقدان دوباره نقد شد.

مثال:

The movie was repraised by many critics after its release on streaming.

معنی(example):

پس از مدتی، او نظرش را در مورد این اثر هنری دوباره بررسی کرد.

مثال:

After some time, she repraised her opinion on the artwork.

معنی فارسی کلمه repraised

: معنی repraised به فارسی

دوباره مورد ارزیابی یا نقد قرار دادن چیزی، به ویژه در مورد آثار هنری یا ادبی.