معنی فارسی repraising
B1عملی که در آن چیزی دوباره ارزیابی یا نقد میشود.
The act of appreciating or evaluating something again.
- VERB
example
معنی(example):
دوباره نقد کردن آهنگهای قدیمی میتواند خاطرات خوش را به یاد بیاورد.
مثال:
Repraising the old songs can bring back fond memories.
معنی(example):
او در حال دوباره ایفا کردن نقش خود در نمایش است.
مثال:
He is repraising his role in the play.
معنی فارسی کلمه repraising
:
عملی که در آن چیزی دوباره ارزیابی یا نقد میشود.