معنی فارسی reprecipitate

B1

عملی که در آن یک ماده یا ترکیب دوباره به شکل رسوب در می‌آید.

To cause a substance to precipitate again.

example
معنی(example):

دانشمندان نیاز داشتند تا محلول را دوباره رسوب دهند تا نتایج واضح‌تری بدست آورند.

مثال:

Scientists needed to reprecipitate the solution to obtain clearer results.

معنی(example):

این فرآیند شامل رسوب دادن دوباره ترکیبات تحت شرایط خاص بود.

مثال:

The process involved reprecipitating the compounds under specific conditions.

معنی فارسی کلمه reprecipitate

: معنی reprecipitate به فارسی

عملی که در آن یک ماده یا ترکیب دوباره به شکل رسوب در می‌آید.