معنی فارسی repremise

B1

تجدید نظر در یک فرض یا استدلال.

To present a new premise or argument.

example
معنی(example):

نویسنده پس از ارائه شواهد جدید تصمیم به تجدید نظر در استدلال خود گرفت.

مثال:

The author decided to repremise her argument after new evidence was presented.

معنی(example):

برای روشن کردن موضعش، او مجبور شد پایان‌نامه اولیه را تجدید نظر کند.

مثال:

To clarify her stance, she had to repremise the initial thesis.

معنی فارسی کلمه repremise

: معنی repremise به فارسی

تجدید نظر در یک فرض یا استدلال.