معنی فارسی representational
B2نمایشی، مربوط به نمایش یا توصیف اشیاء و شخصیت‌ها در هنر.
Relating to or denoting art that depicts objects and figures as they are in reality.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of or pertaining to representation or to representationalism.
example
معنی(example):
سبک نمایشی نقاشی باعث می‌شود راحت‌تر شخصیت‌ها را شناسایی کنیم.
مثال:
The representational style of the painting makes it easy to recognize the figures.
معنی(example):
او هنر نمایشی را بیشتر از هنر انتزاعی ترجیح می‌دهد.
مثال:
She prefers representational art over abstract art.
معنی فارسی کلمه representational
:
نمایشی، مربوط به نمایش یا توصیف اشیاء و شخصیت‌ها در هنر.
