معنی فارسی representationism
C1موقعیتی که توجه به نحوه نمایش ایده‌ها و حقایق در هنر و فلسفه را در نظر می‌گیرد.
A theory focused on the method and significance of representing concepts and realities.
- noun
noun
معنی(noun):
The doctrine that thoughts are representations of real, external objects
example
معنی(example):
نمایش‌گرایی بر اهمیت ارائه ایده‌ها به‌صورت آشکار تأکید می‌کند.
مثال:
Representationism highlights the importance of presenting ideas visibly.
معنی(example):
در هنر، نمایش‌گرایی می‌تواند به انتقال پیام‌های پیچیده کمک کند.
مثال:
In art, representationism can help convey complex messages.
معنی فارسی کلمه representationism
:
موقعیتی که توجه به نحوه نمایش ایده‌ها و حقایق در هنر و فلسفه را در نظر می‌گیرد.
