معنی فارسی repriever
B2بخشنده، فردی که حکم یا مجازتی را کاهش میدهد یا معاف میکند.
One who grants reprieve.
- NOUN
example
معنی(example):
بخشنده به کمک آمد تا روز را نجات دهد.
مثال:
The repriever stepped in to save the day.
معنی(example):
او به عنوان یک بخشنده برای کسانی که در تنگنا بودند عمل کرد.
مثال:
He acted as a repriever for those in distress.
معنی فارسی کلمه repriever
:
بخشنده، فردی که حکم یا مجازتی را کاهش میدهد یا معاف میکند.