معنی فارسی reprimander
B2تنبیهکننده، فردی که به خاطر رفتار غلط دیگران را سرزنش یا تنبیه میکند.
One who reprimands or scolds.
- NOUN
example
معنی(example):
تنبیهکننده به خاطر سیاستهای سختگیرانهاش شناخته شده بود.
مثال:
The reprimander was known for her strict policies.
معنی(example):
او به یک تنبیهکننده تبدیل شد تا از پیروی همه از قوانین اطمینان حاصل کند.
مثال:
He became a reprimander to ensure everyone followed the rules.
معنی فارسی کلمه reprimander
:
تنبیهکننده، فردی که به خاطر رفتار غلط دیگران را سرزنش یا تنبیه میکند.