معنی فارسی reprobatively

B2

به طور سرزنش‌آمیز، به روشی که نشان‌دهنده عدم رضایت یا انتقاد باشد.

In a manner that expresses disapproval or criticism.

example
معنی(example):

او زمانی که او اشتباه بی‌دقتی کرد به او به صورت سرزنش‌آمیز نگاه کرد.

مثال:

She looked at him reprobatively when he made a careless mistake.

معنی(example):

منتقد در مورد عدم اصالت فیلم به صورت سرزنش‌آمیز صحبت کرد.

مثال:

The critic spoke reprobatively about the film's lack of originality.

معنی فارسی کلمه reprobatively

: معنی reprobatively به فارسی

به طور سرزنش‌آمیز، به روشی که نشان‌دهنده عدم رضایت یا انتقاد باشد.