معنی فارسی reprobatory
B2محکومکننده، مربوط به سرزنش یا انتقاد.
Expressing disapproval or condemnation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قاضی بیانیهای سرزنشآمیز در مورد اعمال متهم صادر کرد.
مثال:
The judge issued a reprobatory statement regarding the defendant's actions.
معنی(example):
اظهارات سرزنشآمیز او روشن کرد که او از این رفتار رضایت ندارد.
مثال:
His reprobatory comments made it clear he didn't approve of the behavior.
معنی فارسی کلمه reprobatory
:
محکومکننده، مربوط به سرزنش یا انتقاد.