معنی فارسی repry

B1

عمل پرسیدن دوباره سوالی برای وضوح بیشتر.

To ask again or to rephrase a question.

example
معنی(example):

او می‌خواست سوال را دوباره بپرسد تا وضوح بیشتری پیدا کند.

مثال:

He wanted to repry the question for clarity.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند موضوع را در حین بحث دوباره بپرسند.

مثال:

They decided to repry the topic during the discussion.

معنی فارسی کلمه repry

: معنی repry به فارسی

عمل پرسیدن دوباره سوالی برای وضوح بیشتر.