معنی فارسی repugning

B1

مخالفت و انکار چیزی که به آن اعتراض داریم.

The act of expressing strong dislike or opposition.

example
معنی(example):

او با این نگرش که پول شادی می‌آورد مخالفت می‌کند.

مثال:

He is repugning the notion that money buys happiness.

معنی(example):

آنها با ایده خشونت به عنوان یک راه حل مخالفت می‌کنند.

مثال:

They are repugning the idea of violence as a solution.

معنی فارسی کلمه repugning

: معنی repugning به فارسی

مخالفت و انکار چیزی که به آن اعتراض داریم.