معنی فارسی requin

B2

ریکین، نوعی کوسه است که به خاطر دندان‌های تیزش معروف است.

A type of shark known for its sharp teeth.

example
معنی(example):

ریکین به خاطر دندان‌های تیزش شناخته می‌شود.

مثال:

The requin is known for its sharp teeth.

معنی(example):

در مستند، رفتار شکار ریکین را به نمایش گذاشتند.

مثال:

In the documentary, they featured the requin's hunting behavior.

معنی فارسی کلمه requin

: معنی requin به فارسی

ریکین، نوعی کوسه است که به خاطر دندان‌های تیزش معروف است.