معنی فارسی resalutes
B1دوباره سلام کردن، تجدید سلام و احوالپرسی با شخصی.
To salute again or renew a greeting.
- VERB
example
معنی(example):
او هر بار که دوستانش را میبیند، دوباره سلام میکند.
مثال:
He resalutes his friends every time he sees them.
معنی(example):
سرباز پس از بازگشت دوباره به کاپیتان سلام میکند.
مثال:
The soldier resalutes the captain after returning.
معنی فارسی کلمه resalutes
:
دوباره سلام کردن، تجدید سلام و احوالپرسی با شخصی.