معنی فارسی rescramble

B1

دوباره تنظیم کردن یا به هم ریختن برای یافتن ترتیب جدید.

To rearrange or mix up again.

example
معنی(example):

ما باید حروف را دوباره جا به جا کنیم تا کلمه پنهان را پیدا کنیم.

مثال:

We need to rescramble the letters to find the hidden word.

معنی(example):

معلم از ما خواست که جملات را دوباره تنظیم کنیم تا بهتر درک شوند.

مثال:

The teacher asked us to rescramble the sentences for better understanding.

معنی فارسی کلمه rescramble

: معنی rescramble به فارسی

دوباره تنظیم کردن یا به هم ریختن برای یافتن ترتیب جدید.