معنی فارسی resettle
B1انتقال یا اسکان دوباره در محل جدید.
To settle again in a different place.
- verb
verb
معنی(verb):
To settle in a different place
معنی(verb):
To force someone to settle in a different place
example
معنی(example):
خانواده مجبور شد بعد از طوفان در یک شهر جدید مستقر شود.
مثال:
The family had to resettle in a new city after the hurricane.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند در یک منطقه ایمنتر مستقر شوند.
مثال:
They decided to resettle in a safer area.
معنی فارسی کلمه resettle
:
انتقال یا اسکان دوباره در محل جدید.
