معنی فارسی reshaved
B1دوباره اصلاحشده، به معنای اینکه از قبل اصلاح شده و مجدداً این کار انجام شده است.
Having been shaved again, often referring to hair on the head or face.
- VERB
example
معنی(example):
او برای تابستان دوباره سرش را اصلاح کرده بود.
مثال:
He had reshaved his head for the summer.
معنی(example):
بعد از اینکه دوباره اصلاح کرد، احساس خنکی بیشتری کرد.
مثال:
After he reshaved, he felt much cooler.
معنی فارسی کلمه reshaved
:
دوباره اصلاحشده، به معنای اینکه از قبل اصلاح شده و مجدداً این کار انجام شده است.