معنی فارسی residencia

B1

واحد زندگی یا اقامتگاهی که در آن فرد زندگی می‌کند.

A residence or dwelling where someone lives.

example
معنی(example):

محل اقامت او در مرکز شهر واقع شده است.

مثال:

His residencia is located downtown.

معنی(example):

آنها هر تابستان از این اقامتگاه دیدن می‌کنند.

مثال:

They enjoy visiting this residencia every summer.

معنی فارسی کلمه residencia

: معنی residencia به فارسی

واحد زندگی یا اقامتگاهی که در آن فرد زندگی می‌کند.