معنی فارسی resilvered
B1دوباره نقرهکاری شده، اشاره به چیزی دارد که به تازگی با نقره پوشانده شده است.
Having been coated or restored with silver.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قاب قدیمی بالاخره دوباره سطحگذاری و نقرهکاری شد.
مثال:
The old frame was finally resurfaced and resilvered.
معنی(example):
او به آینهای که به زیبایی نقرهکاری شده بود، نگاه کرد.
مثال:
She admired the beautifully resilvered mirror.
معنی فارسی کلمه resilvered
:
دوباره نقرهکاری شده، اشاره به چیزی دارد که به تازگی با نقره پوشانده شده است.