معنی فارسی resilvering
B1نقرهکاری، فرآیند پوشاندن یا ترمیم سطحی با نقره.
The process of applying or restoring silver to a surface.
- VERB
example
معنی(example):
نقرهکاری آینههای قدیمی یک هنر است.
مثال:
Resilvering the old mirrors is an art.
معنی(example):
او تکنیک نقرهکاری را در طول Apprenticeship خود آموخت.
مثال:
She learned the technique of resilvering during her apprenticeship.
معنی فارسی کلمه resilvering
:
نقرهکاری، فرآیند پوشاندن یا ترمیم سطحی با نقره.