معنی فارسی resistableness

B1

کیفیت مقاوم بودن، ظرفیتی برای مقاوم بودن در برابر فشار یا آسیب.

The quality of being able to withstand pressure or damage.

example
معنی(example):

مقاومت این ماده آن را برای استفاده در فضای باز مناسب می‌کند.

مثال:

The resistableness of the material makes it suitable for outdoor use.

معنی(example):

مقاومت آن در برابر حرارت بسیار چشمگیر است.

مثال:

Its resistableness against heat is quite impressive.

معنی فارسی کلمه resistableness

: معنی resistableness به فارسی

کیفیت مقاوم بودن، ظرفیتی برای مقاوم بودن در برابر فشار یا آسیب.