معنی فارسی resmoothed
B1بازگشت به حالت صاف، به معنای پردازش یا تعمیر یک سطح برای حذف ناصافیها یا ناهمواریها.
Having been made smooth again, typically refers to surfaces that have undergone restoration.
- VERB
example
معنی(example):
پس از نوسازیها، کف زمین دوباره صاف شده است.
مثال:
The floor has been resmoothed after the renovations.
معنی(example):
وقتی دوباره صاف شد، میز به نظر نو بود.
مثال:
Once it was resmoothed, the table looked brand new.
معنی فارسی کلمه resmoothed
:
بازگشت به حالت صاف، به معنای پردازش یا تعمیر یک سطح برای حذف ناصافیها یا ناهمواریها.