معنی فارسی resoak

B1

دوباره خیس کردن چیزی برای تغییر وضعیت آن.

To soak again something to change its condition.

example
معنی(example):

شما می‌توانید لوبیاهای خشک را دوباره خیس کنید تا نرم شوند.

مثال:

You can resoak the dried beans to soften them.

معنی(example):

او تصمیم گرفت حوله را پس از استفاده دوباره خیس کند.

مثال:

He decided to resoak the towel after using it.

معنی فارسی کلمه resoak

: معنی resoak به فارسی

دوباره خیس کردن چیزی برای تغییر وضعیت آن.