معنی فارسی resnatron

B2

نوعی دستگاه یا ابزار برای بهبود عملکردها در علم.

A type of device used to improve performance in science experiments.

example
معنی(example):

علمای آزمایشگاه از رزنترون برای آزمایش‌های خود استفاده کردند.

مثال:

The scientists used the resnatron for their experiments.

معنی(example):

یک رزنترون می‌تواند کارایی این فرآیند را بهبود بخشد.

مثال:

A resnatron can improve the efficiency of the process.

معنی فارسی کلمه resnatron

: معنی resnatron به فارسی

نوعی دستگاه یا ابزار برای بهبود عملکردها در علم.