معنی فارسی resnap
B1دوباره به هم زدن یا به حالت اول برگرداندن، به ویژه در مورد اجزای قابل اتصال اشاره دارد.
To snap something again into place, often used with lids, clips, or connections between pieces.
- VERB
example
معنی(example):
شما میتوانید درب ظرف را دوباره بزنید تا تازه بماند.
مثال:
You can resnap the lid on the container to keep it fresh.
معنی(example):
او باید قطعات شکسته مدل را دوباره متصل کند.
مثال:
He needs to resnap the broken pieces of the model.
معنی فارسی کلمه resnap
:
دوباره به هم زدن یا به حالت اول برگرداندن، به ویژه در مورد اجزای قابل اتصال اشاره دارد.