معنی فارسی resoothe

B2

آرام کردن مجدد، به عملی اشاره دارد که در آن سعی می‌شود آرامش را به یک وضعیت مضطرب بازگرداند.

To soothe again or provide comfort to someone or something previously calmed.

example
معنی(example):

او تلاش کرد تا نوزاد را پس از گریه آرام کند.

مثال:

She tried to resoothe the baby after it cried.

معنی(example):

این پماد برای آرام کردن پوست تحریک شده طراحی شده بود.

مثال:

The balm was meant to resoothe irritated skin.

معنی فارسی کلمه resoothe

: معنی resoothe به فارسی

آرام کردن مجدد، به عملی اشاره دارد که در آن سعی می‌شود آرامش را به یک وضعیت مضطرب بازگرداند.