معنی فارسی resorting
B1اقدام به جستجو یا استفاده از یک گزینه به عنوان راه حل.
The action of turning to a strategy or method for help or assistance.
- verb
verb
معنی(verb):
To have recourse (to), now especially from necessity or frustration.
معنی(verb):
To fall back; to revert.
معنی(verb):
To make one's way, go (to).
معنی(verb):
To repeat a sorting process; sort again.
example
معنی(example):
تیم به استراتژی‌های جدیدی برای پیروزی روی می‌آورد.
مثال:
The team is resorting to new strategies to win.
معنی(example):
او برای قبولی در امتحان به تلاش بیشتری در مطالعه متوسل می‌شود.
مثال:
He is resorting to studying harder to pass the exam.
معنی فارسی کلمه resorting
:
اقدام به جستجو یا استفاده از یک گزینه به عنوان راه حل.
