معنی فارسی resourcelessness
B1عدم وجود منابع، ناتوانی در دسترسی به مواد یا ابزارهای مورد نیاز.
The state of being without resources; a lack of support or means.
- NOUN
example
معنی(example):
کمبود منابع در این منطقه بقای دشواری را به همراه داشت.
مثال:
The resourcelessness of the area made it hard to survive.
معنی(example):
کمبود منابع او تأثیر منفی بر توانایی او در تکمیل پروژه داشت.
مثال:
His resourcelessness impacted his ability to complete the project.
معنی فارسی کلمه resourcelessness
:
عدم وجود منابع، ناتوانی در دسترسی به مواد یا ابزارهای مورد نیاز.