معنی فارسی respirative
B1مربوط به فرآیند تنفس و اندامهای مرتبط با آن.
Relating to respiration.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اندامهای تنفسی به ما کمک میکنند تا به درستی نفس بکشیم.
مثال:
Respirative organs help us breathe properly.
معنی(example):
سیستم تنفسی شامل ریهها و راههای هوایی است.
مثال:
The respirative system includes the lungs and airways.
معنی فارسی کلمه respirative
:
مربوط به فرآیند تنفس و اندامهای مرتبط با آن.