معنی فارسی rest stop
A2ایستگاه استراحت، محلی در طول جاده برای استراحت و تغذیه رانندگان و مسافران.
A designated area along a road where travelers can stop to rest and refresh.
- noun
noun
معنی(noun):
A rest area.
example
معنی(example):
در طول سفر جادهای خود، در ایستگاه استراحت یک توقف کردیم.
مثال:
We took a break at the rest stop during our road trip.
معنی(example):
ایستگاه استراحت دارای دستشوییهای تمیز و یک کافه کوچک بود.
مثال:
The rest stop had clean bathrooms and a small cafe.
معنی فارسی کلمه rest stop
:
ایستگاه استراحت، محلی در طول جاده برای استراحت و تغذیه رانندگان و مسافران.