معنی فارسی restaffed
B1به معنای استخدام مجدد کارمندان برای پر کردن موقعیتهای شغلی.
Having new staff employed again after previous staff left.
- VERB
example
معنی(example):
اداره با کارمندان جدید دوباره پر شده است.
مثال:
The office was restaffed with new employees.
معنی(example):
سازمان برای بهبود کارایی دوباره پر شده است.
مثال:
The organization has been restaffed to improve efficiency.
معنی فارسی کلمه restaffed
:
به معنای استخدام مجدد کارمندان برای پر کردن موقعیتهای شغلی.