معنی فارسی restatement

C1

بیان مجدد یا تجدید نظر در یک موضوع، معمولاً برای اعتبار بخشیدن یا روشن‌تر کردن آن.

The act of stating something again, often in a clearer or different way.

noun
معنی(noun):

The act of restating.

معنی(noun):

A second or subsequent statement.

example
معنی(example):

بیانیه مجدد قرارداد شامل چندین شرط جدید بود.

مثال:

The restatement of the contract included several new terms.

معنی(example):

بیانیه مجدد او از واقعیت‌ها بیشتر از قبل جزئیات داشت.

مثال:

Her restatement of the facts was more detailed than before.

معنی فارسی کلمه restatement

: معنی restatement به فارسی

بیان مجدد یا تجدید نظر در یک موضوع، معمولاً برای اعتبار بخشیدن یا روشن‌تر کردن آن.