معنی فارسی rester

B1

استراحت‌کننده، به شخصی اطلاق می‌شود که در مدت زمان‌هایی می‌نشیند یا استراحت می‌کند.

A person who rests or takes a break.

example
معنی(example):

بعد از پیاده روی طولانی، خوب بود مدتی استراحت کنم.

مثال:

After the long walk, it was nice to be a rester for a while.

معنی(example):

به عنوان یک استراحت‌کننده، شما اغلب در طول کار استراحت می‌کنید.

مثال:

As a rester, you often take breaks during work.

معنی فارسی کلمه rester

: معنی rester به فارسی

استراحت‌کننده، به شخصی اطلاق می‌شود که در مدت زمان‌هایی می‌نشیند یا استراحت می‌کند.