معنی فارسی restraighten
B1راست کردن مجدد چیزی که به طریقی کج شده یا متوازن نیست.
To correct or make straight again something that is crooked or not aligned.
- VERB
example
معنی(example):
او نیاز داشت که نقاشی را که روی دیوار کج شده بود راست کند.
مثال:
She needed to restraighten the picture that had crooked on the wall.
معنی(example):
پس از اینکه باد وزید، او مجبور بود تیرکهای نرده را راست کند.
مثال:
After the wind gusted, he had to restraighten the fence posts.
معنی فارسی کلمه restraighten
:
راست کردن مجدد چیزی که به طریقی کج شده یا متوازن نیست.