معنی فارسی restraightens

B1

رستردن دوباره به حالت صحیح، به ویژه در مورد مو یا اشیاء.

To make something straight again.

example
معنی(example):

او پس از باران نیاز دارد موهایش را راست کند.

مثال:

She needs to restraighten her hair after the rain.

معنی(example):

او تصویر را بر روی دیوار راست می‌کند.

مثال:

He restraightens the picture on the wall.

معنی فارسی کلمه restraightens

: معنی restraightens به فارسی

رستردن دوباره به حالت صحیح، به ویژه در مورد مو یا اشیاء.