معنی فارسی restrainable

B1

قابل کنترل یا محدود کردن، به ویژه رفتار یا احساسات.

Able to be restrained.

example
معنی(example):

این رفتار در کودکان با آموزش مناسب قابل کنترل است.

مثال:

This behavior is restrainable in children with adequate training.

معنی(example):

برخی احساسات با تمرین قابل کنترل هستند.

مثال:

Certain emotions are restrainable with practice.

معنی فارسی کلمه restrainable

: معنی restrainable به فارسی

قابل کنترل یا محدود کردن، به ویژه رفتار یا احساسات.