معنی فارسی restraintful
B1محدودکننده، به معنای داشتن رویکردی که حاکی از کنترل و جلوگیری از افراط است.
Characterized by the ability to control oneself and not act impulsively.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد محدودکننده از بروز مشکلات بزرگتر جلوگیری کرد.
مثال:
The restraintful approach prevented larger issues.
معنی(example):
او در مذاکرات خود رویکردی محدودکننده داشت.
مثال:
He had a restraintful attitude in his negotiations.
معنی فارسی کلمه restraintful
:
محدودکننده، به معنای داشتن رویکردی که حاکی از کنترل و جلوگیری از افراط است.