معنی فارسی restroke
B1دوباره رنگ زدن یا اصلاح کردن یک نقاشی یا علامت.
To apply color to a surface again.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت دوباره بر نقاشی رنگ بزند.
مثال:
The artist decided to restroke the painting.
معنی(example):
او خطوط را برای وضوح دوباره رنگ میزند.
مثال:
He will restroke the lines for clarity.
معنی فارسی کلمه restroke
:
دوباره رنگ زدن یا اصلاح کردن یک نقاشی یا علامت.