معنی فارسی restruck

B1

دوباره ایجاد یا تنظیم چیزی.

To arrange or establish something again.

example
معنی(example):

توافق تحت شرایط جدید دوباره تنظیم شده است.

مثال:

The deal has been restruck under new terms.

معنی(example):

او پس از سال‌ها جدایی دوباره دوستی برقرار کرد.

مثال:

He restruck a friendship after years of separation.

معنی فارسی کلمه restruck

: معنی restruck به فارسی

دوباره ایجاد یا تنظیم چیزی.